چه کسی زیانکارترین فرد است؟
کسی که مقدار زیادی از اموال خود را از دست بدهد؟
کسی که همه زندگی و خانه و کاشانه خود را از دست بدهد؟
کسی که به نقص عضو مبتلا شود؟
کسی که جان خود را از دست بدهد؟
زیانکارترین افراد، کسانی هستند که آخرت خود را به دنیای دیگران بفروشند،
زیانکارترین مردم کسانی هستند که امید به غیر خدا بستند و با غیر خدا معامله کردند؛
زیانکارترین مردم کسانی هستند که کارشان زشت است اما می پندارند که کار نیک انجام می دهند.
نظرات شما: نظر
اکثر افراد فکر می کنند وقتی گناهی انجام می دهند، اثر آن گناه چیزی جز ناراحتی خداوند و عذاب اخروی نیست. و چون با خود فکر می کنند که پس از مدتی از گناه فوق توبه خواهند کرد و درستکاری در پیش خواهند گرفت، لذا ناراحتی خداوند و عذاب اخروی هم از بین خواهد رفت. در مطلب قبل بیان شد که گناه، غیر از ناراحتی خداوند و عذاب اخروی، اثرات بد دیگری در همین زندگانی دنیوی ما نیز دارد. ممکن است برخی افراد فکر کنند که اثرات بد دنیوی گناه، فقط محدود به همان زمینه ای (موضوعی) است که گناه در آن زمینه انجام شده است. مطلب زیر که از وبلاگ تخته سیاه نقل شده است، بیان می کند که وقتی گناه وارد زندگی فردی شد، همه جوانب زندگی فرد را تحت اثر بد خود قرار خواهد داد:
معمولاً ما فکر می کنیم که وقتی گناهی می کنیم، اثر آن گناه، محدود به همان موضوع مرتبط با آن گناه خاص است و بس. این فکر درست نیست. انسانها با انجام دادن گناه باعث می شوند راه شیطان به سیستم آنها باز شود. (اینکه می گویم سیستم، منظورم چیزی مثل خانه، اداره، سازمان، شرکت یا هر چیز دیگری است که آن فرد مسئولیت و مدیریت آن را برعهده دارد). وقتی هم که شیطان وارد جایی (همان سیستم) شد، دیگر فرقی نمی کند که از کدام روزنه (دیدن فیلم نامناسب، بد رفتاری با مردم، خوردن مال شبه ناک، یا .... ) وارد شده است، شیطان فقط به موضوع مرتبط با آن گناه اکتفا نمی کند. بلکه به همه چیز آن سیستم دست میزند و همه چیز را آلوده می کند. دست شیطان به هر چیزی که بخورد، آن چیز سلامت و برکت خودش را از دست خواهد داد و معیوب و بد و منشأ بروز مشکلات و ضرر و زیان برای سیستم خواهد شد.
مثلاً وقتی فردی با کار سوئی (مثلاً دیدن یک فیلم بد برای چند لحظه) باعث شد راه شیطان به سیستمش باز شود، شیطان به تمام اتاقها و قسمتهای سیستم سرک می کشد و همه چیز را آلوده می کند: به اخلاق همسرش، به درس بچه هایش، به رفتارش با پدر و مادرش، به موقعیت شغلی اش، به ارتباطات اجتماعی اش، به برکت زندگی اش، به خوشبختی اش، به آینده خودش و آینده فرزندانش و ... .
لذا این اشتباه است که ما اثرات هر گناهی را فقط محدود به موضوع مرتبط با همان کار سوء بدانیم.
نتیجه دیگر این گزاره این است که:
اگر در جایی دچار مشکلی شدیم، فکر کنیم ببینیم در کجا کار سوئی از ما سر زده است. فوری عزم جدی بر ترک و جبران آن بگیریم.
نظرات شما: نظر
این همه تأکید بر روی مشکل تجرد برای چیست؟ زیرا میل جنسی قویترین نیرو در درون انسان است که انسان را به گناهان پیدا و پنهان می کشاند.
چرا نباید گناه بکنیم؟
خداوند در قرآن کریم سوره مبارکه طلاق آیات شریفه 2 و 3 می فرماید:
من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب
یعنی: هر کس از خداوند بترسد ( و گناه نکند) خداوند برای او راهی برای بیرون شدن (از مشکلات) قرار خواهد داد و او را از جایی که گمان نمی برد، رزق خواهد داد.
این آیه، نقش "تقوا" را بیان میکند. چون متضاد "تقوا"، "گناه" است، اگر مفهوم این آیه را عکس کنیم، تأثیر "گناه" را در زندگی بهتر می فهمیم.
مفهوم مستقیم آیه می فرماید:
اگر تقوا داشته باشید (گناه نکنید):
1- در هنگامی که فکر می کنید مشکلات دور شما را احاطه کرده اند و هیچ راه خروجی ندارید، ما راه بیرون رفتن از آن مشکلات را برایتان ایجاد می کنیم
2- و از جایی که گمانش را ندارید به شما رزق خواهیم داد.
عکس مطلب فوق، این چنین خواهد بود:
اگر تقوا نداشته باشید (گناه کنید):
1- در هنگامی که فکر می کنید همه چیز بر وفق مرادتان است و هیچ مشکلی ندارید و مسیر حرکتتان به سمت اهدافتان کاملاً هموار و آسان است، از همه جوانب بر سر راه شما مشکلات متعدد و پیش بینی نشده ای ایجاد خواهد شد و حرکت شما را توأم با سختی های فراوان خواهند کرد.
2- رزق هایی را که طبق حساب خودتان امید دارید به شما برسد و از آنها بهرهمند شوید و طبق حساب طبیعی و عادی رسیدن آن رزق ها را به خودتان قطعی می دانید، از شما دریغ خواهد شد و به شما نخواهد رسید.
تفاوت بین دو حالت فوق بسیار زیاد است:
در حالت اول، مشکلات زیادی دور فرد را گرفته اند و او هیچ راه نجاتی برای خودش نمی بیند. ناگهان خداوند برای او راه خروج از مشکلات را قرار می دهد و از جاییکه گمانش را ندارد به او رزق و روزی می رساند.
در حالت دوم، فرد در کمال آسایش و راحتی است و هیچگونه مشکلی در اطراف خود نمی بیند و با کمال راحتی در مسیری هموار به سوی اهدافش در حرکت است که ناگهان از جوانب گوناگون با مشکلات متعددی مواجهه می شود و مسیر حرکتش به سوی اهدافش بسیار صعب العبور و سخت می شود و نیز کانالهایی که طبق روال عادی و محاسبات رایج رزق و روزی فرد را به او می رسانده اند، آن کانالها قطع و بسته خواهد شد.
مثال زیر، تفاوت این دو حالت را به خوبی نشان میدهد:
در حالت اول، شخصی که در دریا افتاده و زیر آب رفته و در حال غرق شدن است و هیچ کشتی نزدیک او نیست تا او را نجات دهد، نجات می یابد. در حالت دوم، فردی که در خشکی در منزلش راحت و آسوده نشسته، ناگهان سیلی می آید و او را با خود می برد.
نظرات شما: نظر
السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیدة
با اجازه دوستان از این پس حقیر با بضاعة مزجاة خود در خدمت خواهم بود تا انشاء الله وسیله ای باشیم در کنار دوستان برای رسیدن به خیرها و نیکی ها.
یکی از مهمترین مسایل زندگی فرد و جامعه، ازدواج است. مجرد بودن، بلای بسیار بزرگی است. این بلا، ابعاد مختلفی دارد که به نظر من کارشناسان فقط روی برخی ابعاد عمومی آن که همه درگیر آن هستند کار کرده اند. کسی روی ابعاد خاص آن که فقط افراد خاصی با آن درگیرند کار نکرده است.... این نکته را فعلاً سر بسته میگذارم.
تا چند پست آینده انشاء الله روی صحبت حقیر با دوستان مجرد است. منظورم از مجرد، اعم از کسانی است که اصلاً ازدواج نکرده اند یا کسانی که ازدواج کرده اند اما هنوز احساس نیاز می کنند. روی سخن بنده با افرادیست که مایه های مذهبی و دینی در درونشان وجود دارد و از اثر تجرد بر ایمان خود می ترسند. وگرنه آنهایی که خود را در برابر خداوند مسئول اعمال خود نمیدانند، حساب دیگری دارند و از ما جدایند.
اگر از بنده بخواهند مجرد بودن را در یک جمله تعریف کنم، عرض خواهم کرد: کل یوم عاشورا، کل ارض کربلاء.
به هیچ حدی کمتر از جمله بالا، برای بیان حال و هوای مجردی، قائل نیستم. بیخود نیست که فرموده اند هر کس ازدواج کند نصف دین خود را حفظ کرده است.
درمان اصلی این بلای بسیار بزرگ، ازدواج کردن است. اما اگر از بلای مجرد بودن در رنج هستید، باید یکسری اقدامات فوری به عمل آید تا به طور اورژانسی علی الحساب فعلاً مقداری در حاشیه امن قرار بگیرید.
برای این کار، توصیه های زیادی شده است که معمولاً اگثرش هم نتیجه چندانی نمیدهد. اما بنده اینجا میخواهم چیزی را عرض کنم که انشاء الله نتیجه سطح بالا می دهد.
1- روزانه 7 الی 10 لیوان عرق کاسنی بخورید. عرق کاسنی میل جنسی آدم را تا حد صفر کاهش می دهد (تجربه شخصی). هر چه بیشتر بخورید بهتر است. پیشنهاد میکنم دیگر آب نخورید. هر وقت تشنه شدید، عرق کاسنی بخورید (کمتر از 7 لیوان در روز نشود). عیب این کار در هزینه آن است. چون برای مصرف عرق کاسنی در این حد، هزینه ماهانه زیادی صرف می شود. اما از میخواهید به هر قیمتی تا وقت ازدواج، از آثار سوء بلای تجرد تا حد مطلوبی در امان بمانید پرداخت این هزینه ارزش دارد.
2- روزانه 45 دقیقه ورزش کنید. طوری که در این مدت حداقل 30 دقیقه، قلب شما با ضربان 145 ضربه در دقیقه بتپد. این کار باعث می شود شما کنترل بسیار بیشتری روی جنبه احساسی و عاطفی خود داشته باشید و تحت تأثیر آنها قرار نگیرید. این ورزش نباید قطع شود. حداکثر مدتی که شما مجاز به ورزش نکردن هستید، 3 روز در هفته است. بهترین حالت، ورزش هر روز است. اگر نشد، یک روز در میان.
و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم.
نظرات شما: نظر
رسول خدا (ص) فرمودند:
سه صفت است که در هر کس باشد، به خودش باز می گردد:
- مکر و حیله کردن با مردم،
- ظلم و ستم به مردم،
- پیمان شکنی.
نظرات شما: نظر
رهنمود های مقام معظم رهبری
نظرات شما: نظر
امام علی علیه السلام می فرمایند:
برنامه ریزی درست، ثروت کم را افزایش می دهد و برنامه ریزی نادرست، ثروت بسیار را نابود می کند.
پیامبر خدا (ص) می فرمایند:
نشان ژرف اندیشی هر فرد این است که گذران زندگی اش (معیشت اش) را به سامان آورد. اینکه در جستجوی سامان زندگی ات باشی، « دنیا دوستی» شمرده نمی شود.
و نیز آن حضرت فرمودند:
بر امت خویش نه از فقر، بلکه از سوء تدبیر (برنامه ریزی نادرست) می ترسم.
(این احادیث شریف را می توان هم در حوزه مدیریت اقتصاد خانواده، و هم در حوزه مدیریت اقتصاد کشور، مورد بررسی قرار داد).
نظرات شما: نظر
امام باقر علیه السلام فرمودند:
پس از نزول وحی بر پیامبر (ص) در مورد رضایت خداوند از جعفر ابن ابیطالب، او به پیامبر (ص) عرض کرد:
یا رسول الله، من هرگز شراب ننوشیده ام چون میدانستم اگر شراب بنوشم عقلم از بین می رود، و هرگز دروغ نمی گویم چون میدانم که دروغ، مردانگی را در آدم می کاهد، و هرگز در راه زنا قدم برنداشتم، زیرا میدانستم مکافات آن را درباره ناموسم خواهم دید.
من لا یحضر، جلد 4، ص 397
نظرات شما: نظر
تقویم اذان گوی باد صبا (سال 1392) - فرمت جاوا
دانلود
نظرات شما: نظر
رسول خدا (ص) فرمودند:
هرکس گناهی را مرتکب شود، عقلی از او جدا شود که دیگر هرگز به او باز نگردد.
همچنین فرمودند:
همانا بنده گناه میکند و به سبب آن دانشی را که داشته، فراموش میکند.
نتیجه:
گناه باعث می شود انسان تدریجاً عقل و علم خود را از دست بدهد و دچار جهل شود. پس هر چه در گناه اصرار بیشتری داشته باشد، جهالت او بیشتر خواهد شد و خود جهالت، زمینه ساز انجام گناهان بیشتری خواهد شد. همچنان که علم،زمینه ساز عبودیت خداوند است. جهالت، نه تنها زمینه ساز گناهان است، بلکه همه شر ها و شکست ها و ناکامی ها چه در دنیا و چه در آخرت، ریشه در جهالت دارند. همانطور که همه خوبی ها و خیر ها و موفقیتها ریشه در علم و عقل دارند.
چیزی که هست، اینکه ماهیت عقل و رابطه عقل با انسان طوری است که انسان متوجه تغییر در عقل خود نمی شود. لذا برای سنجش عقل و علم، ما به یک ابزار خارجی (نه نظر و حس خودمان) نیازمندیم و این ابزار خارجی، نمی تواند یک شی بی جان (فاقد عقل) باشد. پس باید عقل خود را با عقل بزرگان (افرادی که در عاقل بودن آنها تردیدی نداریم، مثل بزرگان دینی) بسنجیم.
باز هم در اینجا نکته ای وجود دارد. و آن اینکه انسان، معمولاً عقل خود را بدون تغییر (همیشه در اوج، همیشه یکسان) می انگارد. لذا اگر عقل خود را با عقل افراد عاقل سنجیدیم، چنانچه مطابقت وجود داشت که هیچ، اما چنانچه عدم مطابقت وجود داشت، معمولاً انسان عقل خود را بدون تغییر دانسته، و به آن بزرگان و عاقلان، نسبت انحراف و تغییر عقلانیت می دهد!
بنابراین، مواظبت از عقل، کار بسیار سخت و دقیقی است.
نظرات شما: نظر